پاره تنم بهداد جانپاره تنم بهداد جان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 1 روز سن داره

پاره تنم

به بهانه آغاز هفتمین ماه مشترک مادری و فرزندی...

1392/3/7 19:37
نویسنده : مامان
459 بازدید
اشتراک گذاری

سلام آرام جانم...مسافر کوچولوی خسته من که میدونم چقد اون تو داره جات تنگ تنگ تره میشه...عزیزدلم ثمره عمرم پسرصبور و شجاعم...اندکی صبر کن و در بطن مادر در جای جای وجودم ریشه هایت را محکم کن...

چیزی به دیدار نمانده است...روزهای خوب هم آغوشی من و تو...روزهای شیرین کودکی های تو و کودک شدن دوباره من...

من با تو خواهم خندید و باتو خواهم گریست...باتو ذوق میکنم با آب نباتی چوبی...باتو من بار دیگر کوکی ام را لحظه به لحظه به نظاره خواهم نشست...برگ برگ کودکی من در تو در تلاطم سالهای جوانی ام تکرار خواهد شد...

نیما یوشیج در جشن یک سالگی فرزندش نوشت: پسرم یک بهار...یک تابستان...یک پاییز... و یک زمستان را دیدی... از این پس همه چیز جهان تکراریست جز " مهربانی "...

راستی من دارم کم کم به راز عشق مادر به فرزند پی می برم...مگر نه این است که از 365 روز سال 280 روزش را قلب هایمان با هم می تپند آیا جز این دلیلی هست برای تپیدن یک قلب برای قلب کوچکی دیگر... راز بزرگی است در پس عشقم به تو پسرم...

امروز تو دو روز دیگر تا پایان ماه ششم باقی مانده است...روزهایی که با تمام دغدغه شان برایم شیرین گذشت...و اکنون که میبینم پاره تنم صحیحو سالم به من دل بسته است به خود می بالم ... من غره می شوم که دارم معجزه می کنم...معجزه عشقی بزرگ...

عجب روزگار زیبایی دارم من در عاشقانه دوم زندگیم بارها و بارها لطف خدای مهربانم را دیده ام...

خداوندا مراقب پاره تنم این خورشید کوچک خانه ام باش...

 

اضافه نوشت: امروز 7خرداد 1392 و گل پسر من دو روز دیگر تا شروع ماه آرامش( هفتمین ماه وصل بند بند دلم به قلب کوچکش پیش رو دارد...)و اکنون بسیار خوب وجودش را در وجودم حس میکنم...

پسرم تنها 100 روز دیگر برای روز موعد باقی مانده است...رهایم نکن عزیزک مادر

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پاره تنم می باشد